امیر کبیر

میرزاتقی‌خان امیرکبیر صدراعظم ایران در دوره ناصرالدین‌شاه قاجار بود.

میرزا تقی خان امیر کبیر, صدراعظم مشهور دورهٔ ناصرالدین شاه قاجار.

نام اصلی امیرکبیر محمد تقی بود که بعدها تقی گفته می‌شد .عناوین و القاب وی بدین قرار است: کربلایی محمد تقی- میرزا محمدتقی خان- مستوفی نظام- وزیر نظام- امیر نظام- امیر کبیر- امیر اتابک اعظم(شوهر خواهر ناصر الدین شاه نیز شد). محمد تقی پسر کربلایی قربان(آشپز میرزا عیسی قائم مقام اول بود) در خانه قائم مقام تربیت یافت و در اوایل جوانی به سمت منشی قائم مقام اول به خدمت مشغول شد و مورد عنایت رجل سیاسی دانشمند قرار گرفت و بعداٌ در دستگاه قائم مقام دوم نیز مورد توجه واقع شد تا جایی که وی را همراهیئتی سیاسی به روسیه فرستاد و طی نامه‌ای در مورد هوش و نبوغ میرزا تقی خان چنین نوشته:

خلاصه این پسر خیلی ترقیات دارد و قوانین بزرگ به روزگار می‌گذارد. باش تا صبح دولتش بدمد.

در این ماموریت که برای عذرخواهی از قتل گریبایدوف که در ایران رخ داده بود، انجام می‌شد، از تزار روسیه معذرت خواست و طوری عمل نمود که مورد تائید و پسند تزار و دربار ایران قرار گرفت. امیرکبیر در سفر به روسیه به مؤسسات فرهنگی، نظامی و اجتماعی آنجا توجه نمود و به این فکر بود که راه ترقی ایران نیز داشتن دانشگاه و تشکیلات نظامی و فرهنگی منظم است.

۱-   میرزا تقی خان بدون شک از بزرگترین رجال دوره قاجار ایران است. او از رجالی است که در دستگاه قائم مقام فراهانی تربیت یافته و از منشیان زبردست آن مرد بود، سپس در خدمت میرزا محمدخان زنگنه امیرنظام به- معاونت او رسیده و به لقب امیرنظام ملقب گردید.

۲-   شهرت میرزا تقی خان از زمان سفارت او به عثمانی و بستن معاهده ارزنه الروم و بر اثر کفایتی که از وی در ایام اقامت در آن شهر بورز کرد ، بالا گرفت.

۳-   میرزا تقی خان نهایت لیاقت را در استقرار ناصرالدین شاه به تاج و تخت به خرج داد و با وجود مدعیان بسیار در امر صدارت، به صدراعظمی منسوب شد (۲۱ ذی قعده ۱۲۶۴) و سال بعد به امر شاه خواهر تنی او را در ازدواج خود درآورد و بیش از پیش مقتدر شد.

۴-   در موقعیکه امیرکبیر زمام امور را بدست گرفت از همه جهتن اوضاع ایران مختل بود.

۵-   علاوه بر فتنه سالار و بابیان ، مدعیان سلطنت و صدارت در هر گوشه منتظر فرصت و موجب اختلال بودد نظام لشگری پریشان بود.

۶-   تهی بودن خزانه به علت وعده مفت خوارانی که به انواع مختلف از محمدشاه و حاجی میرزا آغاسی فرمان تیول و مستمری در دست داشتند، از حد بیرون بود.

۷- عمال خارجی به هر نوع در کارهای داخلی کشور مداخله می کردند و از جهت ترتیب اداره و تنظیمات ایران هیچگونه شباهتی به ممالک دیگر نداشت.

۸-  از علم و صنعت و آبادانی مایه ای در کشوری دیده نمی شد.

۹- اما امیرکبیر به جای اینکه در مقابل این همه مواقع و مشکلات اظهار عجز نماید، با پشت کاری عجیب دست به اصلاح خرابیها و رفع نواقص و جلب وسایل آبادی و تولید ثروت و تهیه اسباب تربیت مردم و اصلاح مالیه و لشگر و ترقی کشور زد.

سرکوب شورش های داخلی :

  1. پایان فتنه سالار در خراسان
  2. پایان قیام بابیان در ایران

اصلاحات اداری امیرکبیر

  1. تعیین مشاغل و میزان حقوق و مقرری هر شغل و مبارزه جدی با تنبلی و کاهلی کارمندان دولت و جلوگیری از رشوه خواری
  2. اصلاح وضع چاپارخانه دولتی به صورتیکه آماده حمل و نقثل محصولات پستی به اقصی نقاط کشور گردد.
  3. ایجاد قراولخانه در معابر و راهها برای حفظ چاپارها و محمولات پستی
  4. تأسیس دوره پاسبانی و آگاهی در پایتخت
  5. نظارت دقیق بر اعمال کارکنان عالیرتبه دولت و ولاه و حکام ولایات
  6. امیرکبیر که غیرت وطنهی و تعصب ملی بسیار شدید داشت به وسیله مأموران مخصوص خود مناسبات و روابط رجال و وزراء و درباریان را با نمایندگان سیاسی خارجی در ایران زیرنظر گرفت.
  7. او صریحاً به عمال دولت دستور داد که از هرگونه رفت و آمد و تماس با مأموران خارجی – جزء در مورد مأمورین وزارت امورخارجه – احتراز جویند.
  8. امیرکبیر ارتباط با بیگانه و بیگانه پرستی را می خواست ریشه کن سازد. زیرا به عقیده او جاسوسی به نفع بیگانه و خدمت به بیگانگان، به ضرر مملکت، بالاترین جرم و گناه غیر قابل بخشایش بود. به همین جهت تا می توانست در ارشاد رجال و عمال دولت به راه راست کوشید.
  9. هر کس گوش به فرمان امیر نمی داد و از تمایل به بیگانه و بیگانه پرستی احتراز نمی جست، امیرکبیر او را به سختی مجازات می کرد. او هیچگونه عفو و گذشتی را چه در این مورد و چه در موارد دیگر خطاها و گناهان عمال دولت خاصه مأمورین عالیرتبه، روا می داشت.

    اصلاحات امیرکبیر :

اصلاحات امیرکلیر را در امور کشوری و لشکری به چند دسته می توان تقسیم کرد:

  1. اصلاح امور مالی
  2. توسعه فرهنگ
  3. توجه به امور و مسائل اقتصادی
  4. اصلاحات امیرکبیر

دومین ماموریت ومسئولیت وی، رئیس هیات سیاسی ایران به ارزنه‌الروم برای حل اختلاف مرزی بین ایران و امپراتوری عثمانی بود. در این ماموریت که نزدیک به دو سال طول کشید علاوه بر آشنایی با زدو بندهای سیاسی شرق و غرب ،با دلیری خاصی توانست اختلاف مرزی را به نفع ایران پایان دهد و خرمشهر و اراضی وسیع طرف چپ اروندرود را که مورد ادعای عثمانی‌ها بود به ایران ملحق کرد. این اقدام و پیشنهادهای مفید امیرکبیر، مورد عناد و حسادت حاجی میرزا آغاسی قرار گرفت.

چون محمد شاه مرد، ناصرالدین میرزا که قصد حرکت به تهران و نشستن بر تخت سلطنت را داشت نمی‌توانست حتی هزینه سفر خود و همراهان را به تهران تهیه کند در این هنگام که امیرکبیر در تبریز به امیرنظامملقب بود با ضمانت شخصی پول فراهم کرد و ناصرالدین شاه را به تهران فرستاد. اما درباریان ،حتی مهد علیا مادر ناصرالدین شاه که در زد و بندهای سیاسی خارجی دست داشت ،مخالف امیر بودند، ولی ناصرالدین شاه هر روز بر مرتبه و مقامش محمدتقی می‌افزود تا جایی که ملقب به امیرکبیر و صدراعظم گردید. در مدت کوتاهی که امیرکبیر صدراعظم بود(در حالی که ناصرالدین شاه در آغاز سلطنت فقط ۱۶ سال داشت) با نبوغ خاص و احساسات پر شور میهن پرستی خود، اقداماتی بسیار ارزنده انجام داد.

نخست به امنیت داخلی پرداخت. سالار را که در خراسان گردنکشی می‌کرد و از جانب روس‌ها و انگلیسی‌ها حمایت می‌شد سرکوب کرد. در نامه‌هایی که به نمایندگان سیاسی و نظامی روس می‌نوشت و در جواب‌هایی که می‌داد، دلیری و ثبات رای و میهن‌پرستی موج می‌زند.

پس از برانداختن سالار از خراسان، فارس و بلوچستان را آرام ساخت و در همه مناطق عشیره نشین و هر جا که ممکن بود آشوبی برخیزد قراول خانه ایجاد نمود و در سراسر مملکت امنیت برقرار گشت.

در دوره صدارت امیرکبیر ترکمانان که همواره از مدتها پیش به نقاط دور و نزدیک مناطق اطراف خود حمله می‌کردند به هیچ اقدام خلافی دست نزدند.

امیرکبیر اقدامات فراوانی در دوره کوتاه صدارت خود به شرح زیر نمود:

  • ایجاد امنیت و استقرار دولت.
  • تنظیم قشون ایران به سبک اروپایی.
  • ایجاد کارخانه‌های اسلحه‌سازی.
  • اصلاح امور قضایی.
  • جرح و تعدیل محاضر شرع.
  • تأسیس چاپارخانه.
  • تأسیس دارالفنون.
  • نشر علوم جدید.
  • فرستادن ایرانیان به خارج برای تحصیلات وتدریس در ایران.
  • استخدام استادان خارجی و تصمیم به جایگزینی آنها با ایرانیان.
  • ترویج ترجمه و انتشار کتب علمی.
  • ایجاد روزنامه و انتشار کتب.
  • ترویج ساده نویسی و لغو القاب.
  • بنای بیمارستان و رواج تلقیح عمومی آبله.
  • مرمت ابنیه تاریخی.
  • مبارزه با فساد و ارتشاء(که چون مرضی مزمن در همه شئون زندگانی ایران رخنه کرده بود).
  • تقویت بنیه اقتصادی کشور.
  • ترویج صنایع جدید.
  • فرستادن صنعتگر به روسیه و مقابله صنعتی با روسیه توسط دست توانای استاد کاران اصفهانی.
  • استخراج معادن.
  • بسط فلاحت و آبیاری.
  • توسعه تجارت داخلی و خارجی.
  • کوتاه کردن دست اجانب در امور کشور.
  • تعیین مشی سیاسی معینی در سیاست خارجی.
  • اصلاح امور مالی و تعدیل بودجه.

اقدامات مذکور در واقع شامل همه شئون کشوری می‌شد. با لغو یا کسر مقرری‌ها و مستمری ها، عده‌ای با وی دشمن شدند اما چون همین مستمری‌ها که قبلاٌ دیر به دست صاحبان آن می‌رسید در روزگار امیر مرتباً به آنها داده می‌شد، تا حدی آنها را راضی کرد. وضع بودجه مملکتی سر و صورتی یافت تا جایی که امیرکبیر حقوق ناصرالدین شاه را نیز محدود کرد.

جلوی بذل و بخشش‌های او را گرفت و اگر حواله‌ای از شاه می‌رسید جواب می‌نوشت که اگر این پول پرداخت شود از بودجه بسیار کم می‌شود. در برقراری مستمری برای اشخاص دولتهای خارجی اعمال نفوذ می‌کردند تا به موقع بتوانند از وجود آنها در بروز شورش و آشوب و اخلال استفاده کنند.

در این نامه که ملاحظه می‌شود: گاهی به خاک پای همایونی معلوم می‌شود فدوی در وجوه مخارج التفاتی قبله عالم مضایقه و خودداری می‌کند این قدر بر رای همایون آشکار باشد که به خدا من جمیع عالم را برای راحتی وجود مبارک همایونی می‌خواهم اگر گاهی جسارتی شود از این راه است. می‌خواهد که خدمت شما از جهت پول مخارج لازمه معطل نماند… خود فدوی دیناری به احدی نخواهد داد. آن وجه را که باید به مردم بدهید به مخارج لازمه قشون پادشاهی می‌دهد. قبله عالم انشاء الله عیدی مرحمت می‌فرمائید … زیاده جسارت نمی‌ورزد.

امیرکبیر علاوه بر وصول مالیات معوقه و افزودن به درآمد دولت بر توسعه کشاورزی و تجارت نیز افزود، از اسراف و تبذیرها جلوگیری می‌کرد.

در گماشتن افراد صالح و صدیق بر سر کارها و طرد اشخاص نالایق اهتمام بسیار می‌نمود. با متحداشکل کردن سپاه ایران – کارخانه اسلحه سازی در ایران تأسیس کرد که روزانه ۱۰۰۰ تفنگ می‌ساخت.

در بسط فرهنگ و استخدام استادان خارجی دقت بسیار می‌کرد و برای استخدام استادان شرایط خاصی وضع نمود. در چاپ و انتشار کتب و تأسیس روزنامه وقایع اتفاقیه کوشش بسیار نمود.

اقدامات انقلابی و ملی امیرکبیر سبب شد که گروهی سود‌جو، بنای تحریک نسبت به وی بگذارند تا جایی که فرمان عزل و قتل امیر کبیر را از ناصرالدین شاه گرفتند او را در حمام فین کاشان و در ربیع الاوّل سال ۱۲۶۸ توسّط حاجی علی خان حاجب الدوله کشتند. البته وی با نقشه ی مهد علیا به قتل رسید

توطئه درباریان علیه امیرکبیر

براثر اصلاحات مفیدی که امیرکبیر انجام داد و نیز بر اثر نفوذی که در کلیه شئون کشوری و لشگری به هم رسانید قدرت او درنظر درباریان جلوه گر شد. و بعد از آنکه مستمریهای گزاف آنان را قطع کرد در برابر او صف آرایی نمودند و در برانداختن او کوشیدند و با تملق و چرب زبانی افکارشاه جوان را که خود از نفوذ و قدرت روزافزون امیر به وحشت افتاده بود، علیه امیر تحریک کردند.

ناصرالدین شاه عاقبت زیرنفوذ تلقینات سوء اطرافیان قرار گرفت و امیر را از صدارت معزول و به حکومت کاشان منصوب نمود، ولی دشمنان امیر چون از تعلق خاطرشاه به وی اطلاع داشتند. بیم آنکه مبادا بار دیگر او را به صدارت منصوب نماید شاه را به صدر فرمان قتل امیر را وادار کردند در این میان دو کس بیشترین نقش را در ترسیم توطئه قتل امیرکبیر داشت:

 ۱- میرزا آقاخان نوری

۲- مهدعلیا مادر ناصرالدین شاه که از ابتدا نسبت به امیرکبیر نظر خوشی نداشت و بهانه او در دشمنی با امیر کبیر این بود که این مرد از خاندان پست است. و با استبداد تمام حقوق و مستمریات شاهزادگان و اعیان و نجبا و روحانیون را قطع کرده و دست ایشان را از همه کارها کوتاه نموده است. در صورتیکه امیرکبیر راه اعمال نفوذهای بیجا را بر مهدعلیا بسته و جلوی بعضی حرکات بولهوسانه او را گرفته بود. به همین جهت مهدعلیا با او دشمنی تمام داشت و می خواست به هر وسیله باشد میرزا آقاخان نوری وزیر لشکر را به جای او بنشاند.

 

قتل امیرکبیر

  • اولین دشمنی که از مخالفین او سرزد ۵ ماه پس از صدارت او بود به این معنی در ۲۸ ربیع الثانی ۱۲۶۵ دشمنان امیر عده ای از سربازان را که مواجبشان عقب افتاده بود به قیام برمند امیرو تقاضای تغییر او واداشتند.
  • شورشیان دور خانه امیر را گرفتند و به هتاکی و بی حرمتی پرداختند و دو تن از نوکران امیر هم در این واقعه به قتل رسیدند.
  • شورشیان شاه را مجبور کردند که امیرکبیر را از مقام صدارت عزل کند.
  • ناصرالدین شاه نیز که از محبوبیت تمام امیر در میان سپاهیان به هراس افتاده بود و امیرکبیر نیز تا حدی در انجام کارها استبداد به خرج می داد و غالباً به اوامر شاه جوان اعتنایی نمی کرد سوء ظن شاه نسبت به او شدت یافت تا اینکه فرمان عزنل او را از صدارت صادر کرد.
  • پس از عزل امیرکبیر از صدارت چون مهدعلیا و میرزا آقاخان نوری از ماندن امیرکبیر در تهران نگران بودند و می ترسیدند که شاه دوباره ا و را به صدارت منصوب کند، شاه را واداشتند تا امیر را به حکومت کاشان منصوب کند.
  • پس از مدتی از حکمرانی امیرکبیر در کاشان، شاه دستور داد او را به باغ فین کاشان تبعید کنند.
  • سرانجام درباریان و خصوصاً میرزا آقاخان نوری شاه را واداشت حکم قتل آن مرد بیمانند را صادر کند و میرغضب مخصوصی را برای کشتن امیر به کاشان فرستادند.
  • میرغضب در هجدهم ربیع الاول ۱۲۶۸ زمانیکه امیر در حمام فین بود، دلاک را به زدن رگهای امیر واداشت. و امیرکبیر بدون اظهار هیچگونه عجز و لابه به این طریق جان سپرد جنازه او را از آنجا برای دفن به عتبات بردند.

 

درباره‌ی

همچنین ببینید

آشنایی کامل با میدان آزادی

  تاریخچه‌ی میدان آزادی تا اوایل دهه چهل از میدان مجسمه (انقلاب) تا غرب تهران …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

عطر و ادکلن ارشاکو